Commenti
96
Ti invitiamo ad accedere or registrarti per pubblicare dei commenti
من یه بارخیلی هوس کیرکرده بودمشورتمودراوردم وشلوارموپوشیدم ورفتم بیرون تارسیدم به یه جای خلوتی که یه چادربودرفتم نزدیکش یکیاونجابود بهش گفتم اهل حال هستی گفت چه حالی کفتم منوبکنی اون الان بچه هامیان منم گفتم تابیان اون رفت توچادرمنم زیپ شلوارمواون بیرون پاین کشیدم ورفتم توی چادردیدم نشسته پشتموبهش کردمو دگمه شلوارموبازکردمشلوارتامچ پام اومدپاین اونم کونمودیدوخوشش اومد منوخوابوندگوشه چادر کونمودادبالایه ژلمودراوردزددرکونمو ویه پنبه هم دادواسه اینکه بزارم سرکیرم تاابم اومدخرابکاری نشه بعداون مشغول ولی هرکاری کردنتونست بکنه توش منم خیلی لذت میبردم وابم اومددیگه هوس کیرازسرم رفت اومدم بیرون توراه برگشت میگفتم تابراش ساک میزدم تااون هم ابش میومد